ღ...ღ سايه روشن ღ...ღ

 

سپاه ترديد به قلب من حمله ور شده است

ای نگاهت امن ترين و آرام ترين جای دنيا

صدای در زدن های پی در پی شبانه ام را

پشت پلک های سنگينت

می شنوی يا نه ؟!

 

♥ دو شنبه 30 بهمن 1391 ♥ 22:30 بـ ه قـلمـ h... ♥

نشسته ام مقابلش

به هم نگاه می کنيم

فقط سکوت و فاصله بين نگاه می دوند

چه انتظار مرده ای

چه لحظه ها که در سکوت , به پای خواب رفته اند

به خود نگاه می کنم

به يک نفر که در نقاب شيشه يک آيينه

به من نگاه می کند

به يک نفر

رفيق سايه و سکوت

همزاد اشک , آه و درد

دلی صدا می کند

دلی که در سکوت سرد غصه ها , می شکند

  در آيينه تنها ترين دل هم شکست...

 

 

 

 

♥ چهار شنبه 25 بهمن 1391 ♥ 20:25 بـ ه قـلمـ h... ♥

ياد سهراب بخير ...!

آن سپهری که تا لحظه خاموشی گفت :

تو مرا ياد کنی يا نکنی ,

باورت گر بشود يا نشود ,

حرفی نيست ,...

اما ...

نفسم می گيرد

در هوايی که نفس های تو نيست !

 

 


 

♥ سه شنبه 24 بهمن 1391 ♥ 22:10 بـ ه قـلمـ h... ♥

اندام های تکراری واژه ها

در ذهنم

حرکات موزون دارند

و من ...

در حوالی قلبم ...

گرمای عشق را حس می کنم

ای کاش ...

اين حس قشنگ ,

هميشه با من باشد ...

 

                                            (( ندا ))

 

 

♥ یک شنبه 22 بهمن 1391 ♥ 22:32 بـ ه قـلمـ h... ♥

 چه تلخ محاکمه می شود زمستان

که برای جان دادن به درخت

خود جان می دهد

و چه ناعادلانه کمی آن طرف تر

همه چيز به اسم بهار تمام می شود .....

 

♥ چهار شنبه 11 بهمن 1391 ♥ 10:5 بـ ه قـلمـ h... ♥


طراح : صـ♥ـدفــ