ღ...ღ سايه روشن ღ...ღ

 

 ازقديم گفته اند ,

انسان ها از هم چيزهای تازه می آموزند

من عشق را تمام و کمال به تو آموختم

و تو بی وفايی را يادم دادی !!!

 

♥ یک شنبه 20 اسفند 1391 ♥ 23:48 بـ ه قـلمـ h... ♥

 

 هيچ وقت نفهميدم چرا

درست همان کسی که فکر می کنی

با همه فرق دارد

يک روز مثل همه

تنهايت می گذارد ؟!!

 

♥ سه شنبه 15 اسفند 1391 ♥ 18:49 بـ ه قـلمـ h... ♥

 

بين تنهايی من

و آدم های کوچه مان

فاصله يک پنجره است

يک دريچه سايه , يک دريچه روشن

روشن از گرمی صبح زندگی

سايه از آرامش نگاه شب

روشن از لهجه گنجشکک اشی مشی

سايه از آواز جيرجيرک پير

روشن از جنبش مردمان روز

سايه از سکوت بی قرار شب

گاه می گشايمش به روی

عشق

گاه می بندمش به روی

غم

 

(ف-صداقت)

 

♥ پنج شنبه 10 اسفند 1391 ♥ 23:49 بـ ه قـلمـ h... ♥

 

اين که چقدر از آن روزها گذشته ,

يا اينکه چقدر هر دومان عوض شده ايم ,

يا اينکه هر کدام مان کجای دنيا افتاده ايم ,

اصلا مهم نيست !

باران که ببارد

هر وقتی که می خواهد باشد ...

دل هايمان هوای هم را می کنند !!!

 

 

 

 

♥ دو شنبه 7 اسفند 1391 ♥ 18:5 بـ ه قـلمـ h... ♥

 

 

ما که برای هم فيلم بازی نمی کرديم !

ما که فقط و فقط خودمان بوديم .

پس چرا اينگونه شد ؟!

مثل انتهای تمام فيلم ها

وقتی که صفحه .....

کاملا سياه می شود !!!

 

 

 

 

♥ پنج شنبه 3 اسفند 1391 ♥ 22:34 بـ ه قـلمـ h... ♥


طراح : صـ♥ـدفــ